برای نـی نـی ای که هنوز بوجود نیومده!

بدون عنوان

 یه نی نی کوچولوی کوچولو... انقدرکه بلد نیست راه بره..پوشک میپوشه... 4 دستو پا میره.... دستاشو میگیریم تا یکم وایسه....اما میافته.... دیگه خسته میشی... درازمیکشی...بغلش میکنی و داد میزنی عسل بابا کیییییه؟ اما نینیمون نمیتونه حرف بزنه... گنگ بهت خیره میشه... منم شاهد این صحنه هام... میگی بهت گفتم عسل بابا کیییییه توله ی من...؟ اما... یه روز میاد دو سالش میشه... یکم حرف میزنه... لباسامو میپوشه و میگه بابایی خوشگل شدم؟ میگی:بزغاله این که لباسای خانم منه.... میگه:بابایی بهش نگیا اما من لباساشو پوشیدم تاباتو ازدواج کنم... منم میگم:نخیر نخیر قبول نیس! این شوهر منه...عشق منه... کسی حق ن...
28 دی 1393

3>

تو آمدی و خدا خواست دخترم باشی و بهترین غزل توی دفترم باشی تو آمدی که بخندی ، خدا به من خندید و استخاره زدم ، گفت کوثرم باشی خدا کند که ببینم عروس گلهایی  خدا کند که تو باغ صنوبرم باشی خدا کند که پر از عشق مادرت باشی خدا کند که پر از مهر مادرم باشی همیشه کاش که یک سمت ، مادرت باشد تو هم بخندی و در سمت دیگرم باشی  تو آمدی که اگر روزگارمان بد بود تو دست کوچک باران باورم باشی  بیا که روی لبت باغ یاس می رقصد بیا گلم که خدا خواست دخترم باشی تو آمدی و خدا خواست از همان اول تمام دلخوشی روز آخرم باشی ...
5 آبان 1393

معذرت

من اصولا کلا خیلی همیشه نیستم حواس ندارم خداا میدونم همه رو دارم اذیت میکنم ولی ب عمد نیس نگا الان اومدم از مامانی معذرت بخوام!!!!!!   ببخشید خانومیمممممممممم :*
24 مهر 1393
1