یه چیزی گفته باشم^_^
یه روزی میام جلوی دخترمونو و بهش میگم
فرشته کوچولو
اون دستایی که تو الان با دستای کوچولوت میگیری؛ اول تو دستای من بوده!
اون صورتی که تو الان بین دو تا دست میگیری و میبوسیش اول جای لبای من بوده!
اون سینه ای سرتو میذاری روش و خودتو لوس میکنی براش، جایی ک من روش آروم میشم!
اونی ک تو بهش میگی بابایی؛ کل زندگیه مامانیه.
این آقا عشق منه؛ هیچ وقت رو حرفش حرف نیار؛ نبینم بهش بی احترامی کنیها!
من و تو اُمید بابایی هستیم
هیچ وقت عصبانیش نکنیها آخه اگه اون نباشه دیگه هیچ وقت مامانتم تو این دنیا نیس...
مطالبی دیگر از این نی نی وبلاگی